دكتر حسامالدين واعظزاده ـ عضو هيأت علمي دانشگاه تهران در آستانه ميلاد پيامبر بزرگ اسلام(ص) در ماه ربيعالاول، براساس حدفاصل ميان ديدگاه تسنن و تشيع درخصوص تاريخ ميلاد پيامبر(ص)، در ايران و برخي كشورهاي اسلامي هفتهاي به نام «هفته وحدت» جشن گرفته ميشود. با گذشت بيش از سي سال از برگزاري اين جشنهاي اسلامي، هنوز براي برخي از فرهيختگان، به ويژه جوانان و دانشجويان اين پرسش مطرح است كه: «منظور از وحدت اسلامي چيست؟ وحدت با چه كسي؟ براي چه هدفي؟ و چگونه؟ آيا اصلاً اين وحدت عملي است؟» وحدت اسلامي كه بيشتر بُعد سياسي و روابط بينالملل آن ميان كشورهاي اسلامي مد نظر است، يكي از برنامههاي راهبردي ايران بعد از انقلاب اسلامي بوده كه با تأكيدات حضرت امام در عرصههاي مختلف سياستگذاري داخلي و بينالمللي وارد شد. به عنوان كسي كه بيش دو دهه از نزديك با انديشه و تفكر وحدت اسلامي ـ هم در تئوري و هم در عمل و اجرا ـ با آن درگير و آشنا بودهام، ميتوان گفت كه وحدت اسلامي در سياست خارجي ايران يكي از پايدارترين، اصوليترين و كلانترين سياستهايي است كه در عرصه بينالملل، به ويژه در مناسبات با كشورهاي اسلامي اتخاذ شده است و همه دولتها از ابتداي انقلاب تاكنون به نوعي به آن توجه داشتهاند. اگرچه هر ساله همايش بينالمللي وحدت اسلامي ازسوي نهادي به نام «مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامي» برگزار ميشود و با دعوت عالماني از اقصي نقاط جهان اسلام براي چند روز بر موضوعي به مباحثه و مناقشه ميپردازند كه در نوع خود لازم و مفيد است، اما به نظر ميرسد وحدت اسلامي فقط محدود به شركت ساليانه جمعي از عالمان نيست و بسيار راهبرديتر از آن است.در قرآن كريم تأكيدات صريحي وجود دارد كه بر واحدبودن و يكپارچگي امت اسلام و ضرورت اتحاد و ايجاد الفت و همدلي ميان مسلمانان تأكيد شده است: براساس نظام و ساختار دولتها ـ ملتهاي امروز، وحدت اسلامي در سه منظر و سه سطح قابل بحث و بررسي و عملي شدن است. وحدت سياسي ميان حاكمان كشورهاي اسلامي، وحدت اسلامي كه از آن به تقريب مذاهب اسلامي تعبير ميشود كه همان نزديكي ميان ديدگاههاي عالمان و رهبران مذاهب اسلامي است، همان مكاتب فقهي و فلسفي كه در طول تاريخ اسلام شكل گرفتهاند و امروز پيرواني در كشورهاي اسلامي دارند. سطح ديگر، وحدت اسلامي ميان «مردم» و مسلمانان جوامع مختلف جهان اسلام است. اين سطوح سهگانه وحدت اسلامي، مكمل و مرتبط باهم هستند و تحقق هريك بر ديگري تأثير مستقيم دارد. مهمترين عنصر ايجاد و تقويت وحدت اسلامي، عنصر مدارا، خويشتنداري و توجه به مشتركات فكري و عملي ميان مسلمانان جهان اسلام است. اين عنصر ميبايست در هر سه سطح ميان حاكمان كشورهاي اسلامي، عالمان مذاهب اسلامي، و همچنين مردم و ملل كشورهاي اسلامي مورد توجه و عمل قرار گيرد.گام اول، وحدت اسلامي ميان عالمان مذاهب اسلامي است. ميدانيم كه دين اسلام علاوه بر مذهب شيعه دوازدهامامي، داراي مذاهب و فِرَق ديگري است كه شامل مذاهب مالكي، شافعي، حنبلي، حنفي و زيدي است. هريك از اين مذاهب اهل سنت داراي مكتب فقهي بوده كه براساس ديدگاههاي رهبر آن مذهب در طي قرون اوليه اسلامي شكل گرفته و نامگذاري شده است. براي تحقق وحدت اسلامي كه بيشتر بُعد سياسي آن مدنظر است، يكي از لازمههاي آن تقريب و نزديكي ميان ديدگاه عالمان مذاهب اسلامي است، آنهم در فروع دين؛ زيرا در اصول اساسي دين، مذاهب اسلامي باهم به نوعي اتفاق نظر دارند. وحدت اسلامي غير از يكي شدن مذاهب اسلامي است. مراد احترام مذاهب اسلامي به اعتقادات يكديگر و نيز تفاهم و مراوده و همزيستي باهم با وجود برخي اختلافات است. گام بعدي، وحدت ميان آحاد مردم در داخل كشورهاي اسلامي و ميان كشورهاي اسلامي است. در اين بُعد، نقش عالمان و رهبران مذاهب اسلامي از اهميت ويژهاي برخوردار است؛ زيرا رهبران و عالمان بانفوذ در هريك از جوامعي كه مذاهب اسلامي داراي اكثريت هستند، با توصيه به مدارا، خويشتنداري و مسامحه با ساير مسلمانان، ميتوانند زمينه ايجاد همزيستي مسالمتآميز را فراهم كنند كه خود موجب قوام و افزايش قدرت ملي آن كشور ميشود. وحدت اسلامي از نظر جغرافيايي در كشورهايي كه دو يا چند مذهب از مذاهب اسلامي در كنار هم زندگي ميكنند، اهميت راهبردي دارد؛ زيرا اختلاف و نزاع فرقهاي ميان اين جوامع مسلمان، موجب جدايي و تشدد قومي و ملي ميان آنها و در نهايت موجبات ضعف آن كشور اسلامي در عرصه بينالمللي ميشود. اختلاف فرقهاي ميان مسلمانان پاكستان از اين نوع است. مرحله بعدي، وحدت ميان حاكمان و دولتهاي اسلامي است. اين مرحله كه در ترمونولوژي امروز روابط بينالملل «همگرايي» سياسي ـ اقتصادي، امنيتي و... تعبير ميشود، مرحلهاي پيشرفته و ايدهآل بوده كه البته دستيابي به آن بسيار مشكل و در عين حال راهبردي است. در واقع وحدت اسلامي ميان رهبران كشورهاي اسلامي يعني همان همگرايي در سياست خارجي، به منظور افزايش اقتدار و نفوذ آنها در مناسبات بينالمللي در جهان امروز، اتحاديه اروپا، بهترين نمونه براي همگرايي ميان كشورهاي مسيحيمذهب است. بنابراين يكي از اركان «تئوري وحدت اسلامي» كه سالها بر آن انديشيدهام، اين است كه تحقق وحدت اسلامي در مرحله آغازينش زماني «شدني» است كه حكومتهاي كشورهاي مسلمان، براساس آراي مردم و در يك روند دموكراتيك و براساس خواست يك جامعه مدني مسلمان شكل گرفته باشند. يكي از دلايل عدم تحقق وحدت اسلامي ميان دولتهاي مسلمان امروز جهان اسلام، فقدان رهبران و دولتهاي منتخب ازسوي مردم آن كشورهاست. سيدجمالالدين اسدآبادي از جمله اولين افرادي بود كه در راه وحدت اسلامي و همگرايي سياست خارجي دولتمردان جهان اسلام تلاشهايي انجام داد؛ اما غافل از آنكه دولتهاي غيرمستقل، وابسته و غيرمنتخب مردم، قابليت اين نوع همگرايي اسلامي را نداشتند. شايد بتوان اميدوار بود كه با تحولات و انقلابهاي كشورهاي مسلمان عرب و در نهايت استقرار حكومتهاي مردمي، يك گام براي عملي شدن اين تئوري برداشته شود.بنابراين وحدت اسلامي ايدهآل ميبايست در هر سه منظر تا حد معقولي به پيش برود تا از لحاظ راهبردي چه در سطح ملي و چه در سطح بينالمللي بتواند مؤثر واقع گردد. جايگاه مباحث وحدت اسلامي در مباحث آكادميك متأسفانه هنوز مباحث مربوط به «وحدت اسلامي» يا «تقريب مذاهب اسلامي» از منظر آكادميك، جايگاهي در جهان و ادبيات «همگرايي» براساس «دين» پيدا نكرده است. حتي با تأسيس دانشگاه مذاهب اسلامي كه بيست سال از تشكيل آن ميگذرد، جاي خالي كتابها و مقالات و مجلات آكادميك علمي به زبانهاي روز دنيا به ويژه به زبان انگليسي خالي است دليلش آنكه هنوز در ايران و خارج از ايران، از وحدت اسلامي به زبان روز و آكادميك سخن گفته نميشود، كسي كه به تئوريسازي و تئوريپردازي به روشهاي نوين علمي روي نياورده و مسئولان آموزشي مربوطه هم به برنامهها و روشهاي جديد و ارتباط مستمر با دانشگاههاي جهان اسلام علاقه جدي ندارند. نگاهها بايد جهاني باشد تا بتوان از نظر داخلي سرمايهگذاري جدي براي به ثمر رسيدن برنامههاي بينالمللي انجام داد و به آن سرعت بخشيد. بايد با شجاعت از ديدگاههاي جديد و نيز نوعآوري در توسعه انديشه تقريب و وحدت اسلامي استقبال كرد و عرضه آن را گسترش داد. به عبارت ديگر، انديشه وحدت و تقريب مذاهب اسلامي در مؤسسات آموزشي و دانشگاهي ايران امري ناآشنا و غريب است. يك واحد درس عمومي جداگانه در دانشگاههاي ايران به ويژه براي رشتههاي علوم انساني در اين خصوص كه «مباني تئوريك وحدت اسلامي چيست؟ خاستگاه قرآني آن كجاست، و ضرورتهاي راهبردي آن در عرصه بينالمللي از لحاظ فرهنگي، سياسي، اقتصادي و... چيست؟» تنظيم و ارائه نشده است. نسل جوان ايراني هنوز با ادبيات وحدت اسلامي آشنا نيست. همگانيسازي انديشه و ضرورت وحدت اسلامي در ايران و ساير كشورهاي اسلامي بايد از دوره تحصيلات متوسطه آغاز شود. ورود مستمر و افزايش توجه اساتيد و محققان مبرّز دانشگاهي به بحث وحدت اسلامي ميتواند به غناي فكري و تئوريك و توسعه ادبيات آن با زبان روز در سطح جهاني بيفزايد؛ بنابراين نهادهاي مرتبط با وحدت اسلامي ميبايست توجه بيشتري به اين امر داشته باشند. با صرف همه هزينهها و تلاشها، اگرچه توجه به وحدت اسلامي در ارتباطات خارجي از جمله در همايشهاي بينالمللي نمود بيشتري دارد، بايست از نظر داخلي براي نهادينهسازي آن، پشتوانه عميق تري ايجاد كرد، تا هم از بُعد سياستگذاري داخلي تقويت شود و هم مشكلات بنيادي و اجرايي و ملاحظات مديريتي برطرف گردد. از جمله عوامل تقويتكننده، يافتن و گماردن اساتيد دانشگاهي و انسانهاي خوشفكر، مبتكر، جهانديده و باانگيزه در امر آموزش، و نيز منابع مالي لازم براي ترويج و عملياتي كردن وحدت و تقريب مذاهب اسلامي است.

نظرات